نسل سوخته
همه تخم مرغ ها یم رادریک سبد چیده
وکفش هایم را آویزان کرده ام .
بااین کفش های منسوخ
دیگرسفربه خواب پاهایم نمی آید.
حق باتوست
افکارم بوی کاهگل می دهد
وسیم های خاردار دورتنم
مرزسختی بین من ودنیای من است.
این روزها
نفس سوخته
دارم براده های بهارراجمع میکنم
برای روزهای نیامده .
مراببخش نازنین
که مرد روزهای سخت تو نبوده ام..
مراببخش نازنین...
سلام.وبلاگ قشنگی دارید...
سلام بسیار جالب بود
این روزها نفس سوخته دارم براده های بهارراجمع میکنم تعبیر دیوانه کننده ای بود ... و همینطور افکارم بوی کاهگل می دهد ...
آقا خواهشا" برای ما ... ها ترجمشو بنویس تا اته کمی مارو حالی بشه.
آفرين! براده هاي بهار را چطور جمع مي كني؟ شعر وحدت معنايي داشت و وحدت زباني.. كوتاه و عميق. واقعا به دلم نشست.
سلام اقای شاعر! زیبا شعر می گویید اقای شاعر! موفق تر باشید اقای شاعر!
آخ که چه راحت طلب بخشش می کنید.
سلام ممنونم از شما ببخشید یه مدت نبودم. گزارش و عکسا بسیار جالب بود. موفق و پیروز باشید. یا علی
شما لطف داريد.
دارم براده های بهارراجمع میکنم برای روزهای نیامده ... فوقالعاده بود